به گزارش مجله خبری نگار، در قدیم، پادشاهان برای تصمیمگیری در امور مملکتی، با وزیر یا وزیران خود مشورت میکردند. معمولا وزیر فردی تیزهوش و بسیار زیرک بود؛ تا حدی که بیشتر تصمیمگیریها را وزیر انجام میداد و شاه بدون نظر و مشورت با وزیر، دست به هیچ کاری نمیزد.
آدم تنبل برای انجام ندادن کاری که به عهده او گذاشته شده، از همه هوش خود استفاده میکند تا بهترین بهانهها را بیابد در این موقع است که میگویند: آدم تنبل، عقل چهل وزیر را دارد.
-به آدم تنبل یک فرمان بده، دو هزار تا نصیحت پدرانه بشنو.
-آدم تنبل یا ستارهشناس میشود یا شاعر.
-حیلهگر (جو) را بهانه بسیار است.
-آدم بیکار، دست راست محله است.
۱- وزیران، چون به پادشاهان مشورت میدهند درواقع کار ذهنی را خود انجام داده و عمل کردن آن را به پادشاه میسپارند؛ به همین خاطر از عقل خود بیشتر استفاده میکنند. آدم تنبل را هم به وزیری تشبیه کرده اند که فقط میاندیشد و تدبیر میکند، اما تنبل است و اهل عمل نمیباشد.
۲- کسی که تنبل است، به دنبال چاره و راه حلی برای کارنکردن میگردد.
۳- یعنی اگر بخواهی تن پروری کنی و کاری انجام ندهی، راه حلها و بهانههای زیادی خواهی یافت.
۴- همیشه راهی برای در رفتن از کارکردن وجود دارد!
۵- این ضرب المثل تا حدودی قرابت معنایی دارد با مَثلهای ” آدم تنبل نصیحتهای پدرانه میکند ” و ” تنبل نرو به سایه، سایه خودش میایه ”؛ هردو ضرب المثل به بی خیالی و بی تحرکی آدمهای تنبل اشاره دارد.